روزنامه جهان صنعت
1396/11/26
بررسی عملکرد «اورژانس اجتماعی»؛
فاطمه بیکپور- 123، سه رقمی که یادآور اورژانسی بود که قرار بود پناه زنان و کودکانی که مورد خشونت و آسیب قرار میگیرند، باشد. اورژانس اجتماعی که چند سالی است راهاندازی شده و برای کمک و مشاوره به آسیبدیدگان توسط وزارت کار ایجاد شد. اما محدودیتها، ناکارآمدیها، کمبود امکانات و نیروی انسانی، عدم تامین اعتبارات لازم و عدم برنامهریزی مناسب باعث شده نسبت به عملکرد و اقدامات اورژانس اجتماعی انتقادات و اعتراضات زیادی شود. برخی فعالان حقوق کودک و مددکاران انجیاوهای بزرگ یاریدهنده کودکان از جمله جمعیت امام علی، با بررسی عملکرد آنها به روند فعالیتشان انتقادات زیادی دارند.اورژانس اجتماعی به خاطر کمبود ماشین شبها خدمات نمیدهد
یکی از اعضای جمعیت امام علی که به صورت میدانی وضعیت رسیدگی به کودکآزاری از سوی اورژانس اجتماعی را بررسی و پژوهش کرده است، در گفتوگو با «جهان صنعت» عنوان میکند: عدم رسیدگی مناسب به مناطق حاشیهای یکی از مشکلات اصلی اورژانس اجتماعی است. در واقع خود مددکارها هم محدودیت بالایی دارند. مثلا وقتی برای گزارش کودکآزاری یا همسرآزاری در قبال زنی که مورد ضرب و شتم قرار میگیرد، تماس میگیرند گاهی میگویند ماشین ندارند، باید صبر کنید تا ماشین برسد. در همین فرصتی که از دست میرود، 10 نوع تهدید میتواند کودک یا زن را آزار دهد. از سویی دیگر برای ورود به منزل و دخالت در آسیبی که زن یا کودک میبیند، مددکاران و مشاوران اورژانس اجتماعی حتما باید حکم قضایی داشته باشند و نامهنگاری کنند که فقط در ساعتهای اداری بین 8 صبح تا 2 بعدازظهر این کار امکانپذیر است و همان روز هم صادر نمیشود و حداقل 24 ساعت طول میکشد. در این مواقع یک مددکار یک روز میرود فقط پیگیر نامهها و درخواستها از قوه قضاییه میشود. خود نامهنگاری، پروسه پیچیدهای است. در حالی که قرار بود مددکاران اورژانس اجتماعی ضابط قضایی شوند که نیازی به نامهبازی و روند پیچیده بوروکراسی نباشد اما این اتفاق رخ نداده و همه اینها برای ورود به منزل زن و کودکی که در خانه امنیت ندارد و تحت آسیب است، روند بسیار دشواری است. وی ادامه میدهد: همچنین دیگر ضعف سیستم اورژانس اجتماعی این است که شبانهروزی خدمات ارائه نمیدهند. مثلا شما اگر شب برای موردی تماس بگیرید امکان ندارد خدمات دهند و مداخله کنند. میگویند فردا میآیند. شبانه غیرممکن است. یا میگویند نیرو نداریم شما با نیروی انتظامی تماس بگیرید، ما فردا مراجعه میکنیم. تا فردا خدا میداند چه شود چون خیلیها میترسند به پلیس به دلایل متعدد خانوادگی و فرهنگی و اجتماعی و ترس از آبرو و. . . خبر دهند. همچنین به گفته این مددکار جمعیت، معمولا در شمال شهر خدماترسانی اورژانس اجتماعی قویتر از بافتهای اصلی و مناطق حاشیهنشین و سکونتگاههای فقیرنشین است در حالی که مناطق حاشیهای بیشتر به مداخله اورژانس اجتماعی و خدمات آنها نیاز دارند و عمده آسیبها و تهدیدها از آن مناطق برخاسته است. این مددکار جمعیت امام علی تاکید میکند: فکتهای مستند بسیاری از ضعف اورژانس اجتماعی و بهزیستی و کمکاریها و خلاها و محدودیتهای آنها دارند که قرار است در سمینار شنبه و یکشنبه هفته آینده که در خصوص کودکآزاری در بافتهای فقیرنشین صحبت شود، ارائه شود.
از سویی دیگر در خصوص نحوه رسیدگی به گزارشات همسرآزاری نیز کوتاهیها و ضعفهای زیادی از سوی اورژانس اجتماعی مطرح است. چندی پیش زن جوانی با گزارش به ما عنوان کرد مورد خشونت خانگی و دائمی همسرش قرار میگیرد. شماره خانههای امن و اورژانس اجتماعی را در اختیار او قرار دادیم تا بتواند درخواست کمک کند اما در تماس چندین باره حتی یک بار هم مددکار و مشاور برای این زن اعزام نکردند. او که یک کودک زیر یک سال دارد، از ترس همسرش حتی نمیتواند به پزشکیقانونی برود یا به نیرویانتظامی شکایت کند. زنانی همچون او که امنیتشان در خانه دچار مشکل فراوان است و حمایتکنندهای هم ندارند، میگویند بعد از شکایت میترسند همسرشان بیشتر آنها را مورد ضرب و شتم قرار دهد. از سویی دیگر از طرف خانواده و پدر خود هم حمایتی نمیشوند یا بعضا خانوادهای ندارند. بر این اساس کاملا در معرض تهدیدهای بزرگ حتی کشته شدن قرار میگیرند. هیچ مرکزی هم در کشور وجود ندارد که مثلا چند ماه از آنها حمایت کند تا کسی به آنها بعد از شکایت آسیبی نرساند.
چرا اورژانس اجتماعی به جای پیشگیری از آسیب منتظر میماند تا کسی زنگ بزند
در همین زمینه جاوید سبحانی، جامعهشناس حوزه کودک نیز در نقد فعالیت و خدماتدهی اورژانس اجتماعی عنوان میکند: اساسا اورژانس اجتماعی برای مداخله فوری و ضروری کیسهای حاد و کمک و مداخله در آسیبهای آنان ایجاد شد. اما مشکلی که وجود دارد، آن است که سازمان بهزیستی از ابتدای راهاندازی اورژانس اجتماعی هنوز خلاهای قانونی آن را برطرف نکرده است. به عنوان مثال زمانی که جرم عمومی کودکآزاری رخ میدهد، حتی مددکاران اورژانس اجتماعی هم نمیتوانند به راحتی وارد خانوادهها شوند یا به موقع به آسیب کودک نمیرسند یا نمیتوانند در محدوده خانواده دخالت آنچنانی کنند به خصوص در مورد کودکآزاریهایی که در محیطهای بسته رخ میدهد. در واقع اگر مداخله اورژانس اجتماعی به موقع انجام نشود، هدف ایجاد این سازمان محقق نمیشود. سبحانی تاکید میکند: بخش عمدهای از آسیبهای اجتماعی و حوزههای شکلگیری آن مشخص است. اینکه بیشترین میزان آسیبها در کدام مناطق جغرافیایی شهر تراکم دارند، واضح است اما گویا اورژانس اجتماعی اصلا در آن نقاط حضور ندارد. آیا این سازمان نمیتواند یک کمپ سیار در کلانشهرها و مناطق حاشیهنشین ایجاد کند تا قبل از وقوع آسیبهای جدی و خطرناک برای زنان و کودکان، آنها را شناسایی و از وقوع آنها پیشگیری کند؟این جامعهشناس با ذکر پرسشی عنوان میکند: عملکرد اورژانس اجتماعی بر چه اساسی است؟ چرا آنها ستادی عمل میکنند و منتظرند کسی زنگ بزند و به آنها خبر دهد تا خدمات ارائه دهند؟ اصلا در بسیاری از سکونتگاههای غیررسمی و مناطق فقیرنشین کسی از وجود اورژانس اجتماعی اطلاعات و آگاهی ندارد که بخواهد برای خطرات و آسیبهایش تماس بگیرد. معمولا حاشیهنشینها اصلا زنگ نمیزنند. خود اورژانس اجتماعی باید براساس نیازها و آسیبهای اجتماعی مردم مناطق حاشیهای مختلف، پیگیری و بررسی کند اما این کار را انجام نمیدهند و متاسفانه بهزیستی هم هیچ دخالتی نمیکند. سبحانی با گلایه اظهار میکند: همین زلزله اخیر کرمانشاه را ببینید. کودکان از بیماری و سرما میمیرند اما بهزیستی چه میکند؟ یا در خصوص خشونتهای خانگی که در مناطق پرآسیب به تعداد زیادی رخ میدهد. یا معتادانی که به نوعی در خانه کارتنخواب هستند یعنی نشستهاند در خانه و دائم فقط مواد مخدر مصرف میکنند و هیچ فعالیت اجتماعی دیگری ندارند و عمدتا به دلیل مصرف مخدر منشا خشونتهای خانگی هستند که اورژانس اجتماعی اصلا در این زمینهها ورود نمیکند. این جامعهشناس تاکید میکند: متاسفانه اقدامات اورژانس اجتماعی به آمار دادن گاه و بیگاه محدود شده و اعلام نکردهاند چه مداخلاتی داشتهاند و چه پایشهایی انجام دادهاند.
آسیبدیدگان اجتماعی بین خانواده و دولت گرفتار شدهاند
سبحانی یادآور میشود: آسیبدیدگان اجتماعی بین خانواده و دولت گرفتار شدهاند. زمانی که حق کودکی پایمال میشود باید به صورت عمومی در آن مداخله کرد اما مشکل آنجاست که خانواده کودک را مایملک خود میدانند. او معتقد است: دولت بسیاری از این قبیل مسایل را به بخش خصوصی واگذار کرده و سازمانهای متبوع خودش دخالتی نمیکنند. باز هم با وجود آنکه دائم آسیبدیدگان اجتماعی از خانواده رانده میشوند و دولت هم حامی آنها نیست، فقط همان خانواده پرآسیب مشکلدار از یک فرد آسیبدیده حمایت میکند. در واقع سیاست اجتماعی مناسبی که از گروههای آسیبپذیر حمایت کند، وجود ندارد. سرمایهگذاری اجتماعی در خصوص حمایت از زنان تحت خشونت خانگی و کودکانی که مورد کودکآزاریهای متعددی قرار میگیرند، مورد غفلت قرار گرفته است.
دولت هرگز از زنانی که مورد خشونت قرار میگیرند، حمایت نمیکند
سبحانی خاطرنشان میکند: فشارها به خانوادهها به حدی است که این نهاد در حال فروپاشی است و نهادهای شبهخانواده هم سیاست ترمیم خانوادهها را در مقابل بحرانها ندارند. همین حمایت نشدنها موجب میشود زنانی که مورد خشونت خانگی قرار میگیرند، ناچار شوند کتک همسر شیشهکش و ناامنی را تحمل کنند. ما در کشورهای دیگر خانههایی داریم که به افرادی که دارای آسیب و تروما هستند و زنانی که در خانههایشان امنیت ندارند پناه میدهند و از آنها نگهداری میکنند تا وضعیت درون خانهشان رو به راه شود، سپس به آن نقطه بازگردند. در خصوص کودکان خیابانی هم عملکرد اورژانس اجتماعی همین است. کودک را بهطور موقت از خانواده آسیب زا دور میکنند، به دلیل نقص قانون و ناکارآمدی سازمانهای ذیربط، بار دیگر کودک را به فضای آسیبزا بازمیگردانند. دولت باید از این زنان و کودکان حمایت و در معضلات آنها مداخله کند. سازمانهای دولتی مبتکر خانههای امن فعلی معدودی که در سطح کشور وجود دارد، هستند. اما پروسه پذیرش زنانی که مورد خشونت خانگی قرار میگیرند از سوی آنها بسیار پیچیده است و مدت کوتاهی به آنها پناه میدهند.
دولت زمانی وارد حل آسیبهای اجتماعی میشود که کار از کار گذشته است
سبحانی تصریح میکند: سازمانهای دولتی مربوط به حل آسیبهای اجتماعی، طوری اقدام میکنند که آخرین حلقه فرد آسیبدیده از خانواده گسسته میشود و آسیب و معضل به انتهای خود میرسد، سپس برای حل آن ورود میکنند! تمام فعالیتهای فعلی بهزیستی منوط شده به تماس و گزارش دادن و بیان اینکه این تعداد کودکان کار جمعآوری شدند و قرار است ساماندهی شوند. در واقع این چرخه باطل دائم سالهاست تکرار میشود. کودکان را جمعآوری میکنند، بار دیگر رها میکنند. هیچ برنامه مفیدی برای آنها ندارند. دائم شورای ساماندهی و. . . تشکیل میدهند اما هیچ کارایی ندارد. خود اورژانس اجتماعی تحلیلی آماری از روند تحولات و اینکه مداخلاتشان چه نتایجی در پی داشته، ندارند. معتقدم وزارت رفاه مقصر اصلی همه نابسامانیهاست زیرا بهزیستی و اورژانس اجتماعی و امثالهم فقط نیروهای اجرایی اقدامات ناکارآمد هستند. بعد با این میزان بیثمری از یکدیگر تقدیر و تشکر هم میکنند!
سایر اخبار این روزنامه
پرونده سید امامی را دنبال میکنیم
آینده سیاسی «بیبی» در ابهام
معافیتهای مالیاتی هدفمند شد
سنگاندازی در مسیر بازار مشتقه ارز
اولین واگذاری شرکتهای زیرمجموعه سیستم بانکهای دولتی
«کطبس» اطلاعات داد
بررسی عملکرد «اورژانس اجتماعی»؛
همه تناقضگوییهای آقای دبیرکل؛
حال ما را هم مراعات کنید!
در باب دلار 5000 تومانی!
«جهان صنعت»عملکرد نهادی نوظهور را در بازار فیلم و سریال کشور بررسی میکند؛
بوی توطئه به مشام می رسد
آنفلوآنزای فوقحاد پرندگان بیخ گوش پایتختنشینان؛
موج دستگیری دلالان
مصوبه جنجالی مجلس برای واریز یک درصدی درآمد به خزانه؛
جادهها در غیاب نظارت جدی همچنان قربانی میگیرند
تیراندازی اطراف ساختمان آژانس امنیت ملی آمریکا
جوابیه شرکت ملی گاز ایران
اقدام قهری در بازار جواب نمیدهد
همهپرسی و منطق آن